آخرین مطالب آرشيو وبلاگ پيوندها
مرموز جمعه 10 تير 1390برچسب:طنــــــــــــــــز, :: 14:0 :: نويسنده : ویروس
آقای پدر! در کمال احترام خواهشمندم اینقدر لب و لوچه ی غیر پاستوریزه ، و سار و سیبیل سیخ سیخی آهار نشدتون را به سر و صورت حساس من نمالید ! شب بخوابی خواب بد ببینی! جیش کنی تو شلوارت!
![]() 20سال 20 روز 20 شاخه گل برای تو که بیستی افسوس که پیشم نیستتی * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * دروغگو ، تو مگه نگفته بودی ستاره ی من فقط تویی ؟ حالا میبینم اون بالا داری باعث درخشیدن بقیه ی ستاره ها هم میشی ! * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * شاخه گلت سالها بود در میان دفترت خوابیده بود ، بی اجازت امروز بیدارش کردم ! * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * در خلوت من نگاه سبزت جاریست! این قست بی تو بودنم اجباریست * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * تو با آواز خود شب را شکستی / ولی من بی دریچه مانده ام باز هوای پر زدن هایم کجا رفت ؟ / ز یاران باز هم جا مانده ام باز . . . * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * خداوند ، گوش ها و چشم ها را در سر قرار داده است تا تنها سخنان و صحنه های بالا و والا را جستجو کنیم . . . * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * قصه ها بر من گذشت تا بدانم کیستم / سرگذشتم هرچه بوده من پشیمان نیستم من اگر سردار عشقم یا که پاکباخته ام / سرگذشتم را به دستان خودم ساخته ام . . . * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * دلم می خواست سقف معبد هستی فرو می ریخت پلیدی ها وزشتی ها به زیر خاک می ماندند ، بهاری جاودان آغوش وا می کرد جهان در موجی از زیبایی و خوبی شنا می کرد . . . * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * عاشقی مقدور هر عاشق نیست / غم کشیدن کار هر نقاش نیست . . . * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * نتوان ترک تو ای قبله دلها کردن / که محال است دگر مثل تو پیدا کردن . . . * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * بی وفایی کن وفایت میکنند با وفا باشی خیانت میکنند مهربانی گر چه آیینه ی خوشیست مهربان باشی رهایت میکنند . . . * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * بازی روزگار را نمی فهمم ! من تو را دوست دارم تو دیگری را دیگری مرا و همه ی ما تنهاییم . . . * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * کاش واژه حقیقت آنقدر با زبان ما صمیمی بود ، که برای بیان کردن "دوستت دارم" نیاز به قسم خوردن نبود . . . * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * شهر آیینه دار میشود با یک گل / پروانه تباه میشود با یک گل گفتند : نمیشود ، ولی میبینید / یک روز بهار میشود با یک گل . . . * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * دلم برای دیدنت چه شاعرانه لک زده / بلور قلب کوچکم ز دوزیت ترک زده ! * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * هرچه که زیباست و لایق تقدیم شما باد / غروب غم ها و طلوع شادیهایتان آرزوی من است . . . * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * اکنون با مرگ رفته ای و من اینجا تنها به این امید دم می زنم که با هر نفس گامی به تو نزدیک تر می شوم . این زندگی من است . . . * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * زندگی را تو بساز ، نه بدان ساز که سازند و پذیری بی حرف زندگی یعنی جنگ ، تو بجنگ ، زندگی یعنی عشق ، تو بدان عشق بورز . . . گرد اوري شده توسط گروه بيا تو فارس |bia2fars.ir
شعر مادر ایرج میرزا گویند مرا چو زاد مادر پـسـتـان به دهان گرفتن آموخت شب ها بر ِ گاهواری من بیدار نشست و خفتن آموخت دستم بگرفت و پا به پا برد تا شیوه ی راه رفتن آموخت
یک حرف و دو حرف بر زبانم الـفـاظ نهاد و گفتن آموخت لبخند نهاد بر لـب مـن بـر غـنچه ی گل شکفتن آموخت پس هستی من ز هستی اوست تا هستم وهست دارمش دوست
ایرج میرزای قرن ۲۱ گوینــــــــد مرا چـــو زاد مـادر روی کاناپه، لمــــیدن آموخت شب ها بر ِ مـــاهــواره تا صبــح بنشست و کلیـپ دیدن آموخت برچهـــره، سبوس و ماست مالید تا شیوه ی خوشگلیـدن آموخت بنــــمود «تتو» دو ابروی خویش تا رســم کمان کشـیدن آموخت هر مــــاه برفـــت نزد جـــــراح آیین ِ چروک چیـــــدن آموخت دستـــــــــم بگـــرفت و ُبرد بازار همـــــواره طلا خریدن آموخت با دایــــــی و عمّه های جعــــلی پز دادن و قُمپُــــــزیدن آموخت با قوم خودش ، همیــــــشه پیوند از قوم شــــوهر، بریدن آموخت آســــــوده نشست و با اس ام اس جک های خفن، چتیدن آموخت چون سوخت غذای ما شب وروز از پیک، مدد رسیــــدن آموخت پای تلفــــن دو ساعت و نیــــــم گل گفتن و گل شنیـــدن آموخت بابــــــام چــــو آمد از سر کـــار بیماری و قد خمیـــــدن آموخت مرکز جراحی های پلاستیک ایمن برانید انقده تند نرو، نمی خوای که ما رو به کشتن بدی؟ تعادل و تعامل در طبیعت!!! دانلود اپرا مینی فارسی دانلود اپرا مینی دوم انگلیسی این نسخه هم رایگانه و هم فشرده شده نسیت و می تونید با گوشی هم دانلودشون کنید در ضمن مسدود هم نشده اگه باز نکرد مشکل از تنظیمات گوشیتونه اینو مطمئنم.
*امشب قراره ساعت سه نیمه شب عقب مونده ها رو شفا بدن ...! خواب نمونی. * از اشعار سهراب سپهري مي توان نتيجه گرفت : *به یارو مي گن نظرت راجع به گرون شدن بنزين چيه؟ طرف مي گه براي ما که فرقي نمي کنه ما همون 2000 تومن بنزين رو مي زنيم!!! *اگر دلت درد کن گوزی رها کن / اگر بهتر شدی ما را دعا کن *می دونی اوج رفاقت کجاست اینکه رفیقت تو جمع بگوزه بگی من بودم *قسمتی از متن موجود نیست! بقیه متن هم موجود نیست! اصلا متنی متنی درکار نیست!؟ ولی برای سرکار گذاشتن تو بد نیست *بند شلوارتم رفیق اگه ولم کنی آبرو تو می برم *جدیدترین sms تهدید آمیز : اگه دوست داری عمیق ترین طولانی ترین محکم ترین لذت بخش ترین .... بوس دنیا رو تجربه کنی بیا پیش خودم تا لباتو بذارم رو لوله جارو برقی ! *برادر زن قاسم دایی زن قاسم میشه حالا جاسم چیکاره زن قاسم میشه؟؟! *تو اونقدر مهربون بودی که حتی در کودکی هم به گلهای قالی آب میدادی(منظور همون جیشه)!! *باهام باشی باهاتم دیوونم بشی دیوونت میشم مریض بشی مریض میشم تنهام بذاری هیچ منتظرت نمیمونم فکر کردی بیکارم ؟! *زنی در هنگام زایمان می گوزه دکتر میگه برین کنار بچه با موتور گازی بیرون میاد. 1-اون چیه که زنها میدن مردها میخورن؟ منحرف نشو جوابش آخر این مطلب هست. 2-اون چیه که مردها در میارن زنها می خورن؟ 3-اون چیه که زنها باز میکنن مردها میذارن توش؟ 4-اون چیه که باعث میشه این متنو تا آخر بخونی؟ جوابها: 1-حرص 2-پول 3-حساب بانکی 4-فکر منحرف صفحه قبل 1 صفحه بعد ![]() ![]() |